شاید بپرسید موجودات یعنی چه. به چه چیزی می گویم موجودات؟ هر چیزی که می تواند تغییری ایجاد کند، یک موجود است. موجودات را می توان به چند دسته تقسیم کرد؟
موجودات ابتدایی توانایی هایی سرشتی دارند. نخستین موجودات ستاره ها و سیارات بودند. ذات آنها توانایی های خاصی را دربردارد. اگرچه اندرکنش موجودات گوناگون گاهی باعث تغییر در نتایج می شود اما به طور معمول این موجودات سرشتی کار میکنند.
به عبارت دیگر، کار آنها تحت تاثیر برآیند توانایی های سرشتی موجودات به انجام می رسد. هیچ یک از موجودات با توانایی های سرشتی، برای عملکرد خود از برآیندهای فهم و منطق و سیستم های عصبی استفاده نمی کنند.
به طور معمول، توانایی آنها حد و حدود نسبتا مشخصی دارد. آنها برای کسب این توانایی بیشتر، تلاش بیشتر به کار نمی گیرند.
موجوداتی هستند که قدرت حس کردن دارند. این موجودات می توانند برای کسب تواناییِ بیشتر، تلاش کنند. آنها شرایط را حس میکنند، سپس برای رسیدن به شرایط بهتر میکوشند.
تفاوت این گروه از موجودات با گروه پیشین موجودات در چیست؟
این موجودات، هم حس می کنند، هم بر اساس تکرار یک حس شرطی می شوند.
موجودات حسگر فقط حس هر لحظه را ملاک عمل قرار می دهند. آنها هیچ خاطره عصبی از حس های مکرر ثبت نمیکنند. آنها به محض حس کردن شرایط بد به سمت شرایط بهتر تغییر مسیر می دهند. اگر شرایط بد نشود، تغییری در خود ایجاد نمی کنند.
موجودات شرطی شونده در صورت تکرار یک حس در شرایط خاص نسبت به آن شرطی می شوند. به عبارت دیگر، در بارهای نخست حتما باید خطر یا پاداش را حس کنند تا تغییر رفتار دهند اما پس از چندین بار شرطی می شوند.
به عبارت دیگر، خاطره ارسال سیگنال های عصبی خاص و همراهی آن با حس بد یا خوب را ثبت و ضبط می کنند. دفعات بعدی به محض آغاز همان الگوی سیگنال های حسی، به طور شرطی از خطر دور می مانند یا آماده پذیرش پاداش می شوند.
این موجودات همه خصوصیات فوق را دارند به علاوه این که آموزش پذیر هستند. این موجودات توانایی آن را دارند که روی یک موضوع تمرکز کنند و با دیدن و/یا شنیدن اطلاعاتی که به آنها داده می شود، بدون این که حتی یک بار خطر یا پاداش را حس کرده باشند، رفتار خاصی را یاد بگیرند.
موجودات یادگیرنده می توانند از روی اطلاعات دریافتی تغییر پیدا کنند. در این موجودات، لازم نیست حتما سیگنال های حسی درد یا پاداش در واحد پردازشگر (یا در انسان مغز) دریافت شود بلکه از روی اطلاعات دریافتی می توانند یاد بگیرند.
چنین به نظر می رسد که واحد پردازشگر این موجودات، توانایی دریافت اطلاعات و تبدیل آن به رفتار را دارند. بدیهی است این موجودات سریع تر از موجودات شرطی شونده، دوری از خطر و رسیدن به پاداش را یاد می گیرند.
همین قدرت شناختی بالا به این موجودات اجازه می دهد بتوانند اطلاعات جدید پیدا کنند یا حتی بسازند. آنها از این اطلاعات برای تغییر خود یا دیگر موجودات یادگیرنده استفاده می کنند. برای تغییر موجودات یادگیرنده نیازی به تغییر شرایط وجود ندارد بلکه این موجودات می توانند بر اساس اطلاعات جدید به طور مداوم به سمت شرایط بهتر گام بردارند.
بنابراین موجودات یادگیرنده برخلاف موجودات شرطی شونده به اطلاعات بیشتر اتکا دارند تا به حس ها. اگرچه راه دریافت اطلاعات در موجودات یادگیرنده از طریق حس ها است.
چنین به نظر می رسد که نسخه بعدی موجودات هوشمند که زمین شاهد برتری جمعیتی آنها خواهد بود، باید علاوه بر توانایی های بالا، قابل برنامه ریزی هم باشند. به عبارت دیگر، یادگیری باید از روند کند کنونی خود خارج شود.
امروزه موجودات یادگیرنده برای آموزش دو خصلت دارند:
در موجودات برنامه ریزی شونده، اطلاعات در بالاترین سرعت ممکن در واحد پردازشگر جایگذاری و آماده استفاده می شود. به عبارت دیگر، این موجودات به راه های حسی و به حافظه های الکتروشیمیایی وابسته نیستند.
سرعت بالای انتقال اطلاعات با روشهای سریع تر و با مانایی بالاتر و دارا بودن پردازشگرهای قوی باعث برتری این موجودات می شود. این موجودات باید علاوه بر دریافت تند اطلاعات، توانایی های زیر را داشته باشند:
بدیهی است اگر هر یک از این خصلت ها در این موجودات وجود نداشته باشد، رده جدیدی از موجودات برنامه ریزی شونده شکل خواهد گرفت.
به نظر می رسد پس از تکامل موجودات برنامه ریزی شونده، اهمیت اطلاعات به صورت ناگهانی یا تدریجی کم خواهد شد. تواناییهای موجودات برنامه ریزی شونده به قدری زیاد خواهد بود که طمع و برخی خصلت های رقابتی دیگر رنگ خواهند باخت. به عبارت دیگر، اطلاعات به قدری به تکامل خواهد رسید که نقاط تاریک زندگی کنونی که حاصل از نداشتن و/یا به کار نبستن اطلاعات کامل است، در زندگی دیده نخواهد شد.
به پارامترهای بالا باید سطح اطلاعات بسیار نزدیک و توانایی های مشابه را هم افزود. همه اینها باعث نوعی نظم سرشتی خواهد شد. اگر جهان در یک نظم سرشتی قرار بگیرد، چه رفتاری بر دنیا حاکم می شود؟
به نظر می رسد که موجودات فرابرنامه از محدوده تصورات کنونی ما بیرون باشند.