هشدار: خواندن برخی از بخشهای نوشتار زیر برای افراد زیر شانزده سال سن ممکن است خوشایند و مناسب نباشد.
داماد انگشتش را در واژن عروس فرو می برد. او می خواهد نخستین تجربه اش را در رویارویی جنسی افزایش دهد. انگشتش با دیوارهای پلاستیکی با قدرت کشسانی نسبتا زیاد برخورد می کند و نه تنها پیش نمی رود بلکه به عقب پس زده میشود. این بار انگشت کنجکاوش را آرامتر وارد میکند. با انگشت خود حس مینماید که لایه پلاستیکی نسبتا کلفتی به حلقهای سختتر شاید از جنس فلز میرسد که گویی با استحکام زیاد به دیواره واژن بخیه شده است: ای داد! هایمِنوپلاستی (کارگذاری پرده بکارت مصنوعی)! فقط یک لحظه به یاد زمانهایی میافتد که وقتی برخی زنان و دختران با اغواگری تلاش داشتند با او رابطه جنسی داشته باشند؛ او رفتارهای آنها را نادیده میگرفت و خود را از بختک آنها رهایی می بخشید. مانند معجزه بود! ناگهان این کارگذاری پرده بکارت مصنوعی را نادیده گرفت. پیش خودش فکر کرد من به رابطه جنسی زنم کاری ندارم. اما زنش که او را هالو فرض کرده بود، لولهکشی جنسی خود را بعد از ازدواج هم ادامه داد: کاری که برخی از آن به نام «خیانت به همسر» نام میبرند. باز هم معجزه و باز هم ندیدن! آیا این ندیدن ها درست است؟
برگردان فارسی کتاب مارکز با نام
Cronica de una muerte anunciada
با نام غیرکامل و شاید غلطِ «گزارش یک مرگ» شهرت یافته است. همان گونه که از نام اثر اصلی مشخص است نام کامل این کتاب «گزارش یک قتل اعلام شده» باید می بود.
شاید با روایت روزمرهای که در بالا خواندید، موضوع کتاب مشخص باشد. در داستان گزارش یک مرگ، دو واژه به دفعات زیاد مورد استفاده نویسنده قرار گرفته است:
چرا این دو واژه در کتاب گزارش یک مرگ زیاد به کار رفته است؟ به دو دلیل اصلی:
انسان هم مانند بسیاری از حیوانات دیگر با هدف بقای نوع خود دارای غریزه جنسی است. همان طور که گرسنه میشویم و غذا میخوریم تا خودمان زنده بمانیم، دچار هوس جنسی میشویم، رابطه جنسی برقرار مینماییم تا بقای نوع انسان ادامه یابد. همان گونه که از خوردن برخی از غذاها به شدت لذت میبریم و حتی آن را با صدای بلند اعلام میکنیم و برای دیگران هم تعریف مینماییم، بیشتر اوقات از رابطه جنسی هم لذت میبریم اما حتی گاهی در ابراز آن در همان لحظه هم دوری میکنیم و از تعریف آن برای دیگران به شدت میترسیم.
با آغاز دوران کشاورزی و نیاز افراد به مالکیت زمین کشاورزی و مالکیت نیروی کار یا همان فرزندان، غریزه جنسی برای انسان دردسرساز شد. تا پیش از آن انسانها در مورد غریزه جنسی هم بسیار شبیه حیوانات دیگر عمل میکردند. با اهمیت پیدا کردن مالکیت زمین و مالکیت فرزندان، مالکیت زن یا به زبان امروزی «ازدواج» مطرح شد. بدین ترتیب کم کم ازدواج دارای قباله و سند رسمی شد تا با آن بتوان مالکیت زن و فرزند را برای کار در زمین کشاورزی به اثبات رساند.
بدین ترتیب و به تدریج، زن به ناموس یا شرافت برای مرد تبدیل شد و پرده بکارت پرچم آبرو شد. آیا این اشتباهات را باید هنوز هم ادامه داد؟
گابریل گارسیا مارکز در کتاب گزارش یک مرگ به خوبی آثار مخرب تبدیل شدن رابطه جنسی به ابزاری غیرطبیعی برای مالکیت دختران و زنان را در سطح فردی و اجتماعی به تصویر میکشد. چرا تصویر؟ زیرا داستان به طرز ماهرانهای با جزییات بصری کامل نقل شده است.
در این داستان نه تنها زندگی دختری که هنگام ازدواج پرده بکارت نداشته، به فنا میرود بلکه داماد، برادران و خانواده دختر، پسری که پیش از ازدواج با دختر رابطه جنسی برقرار کرده، و حتی بسیاری از همسایگان و هم محلهایهای پسر و دختر دچار معضلات و مشکلات پرشمار فردی و اجتماعی میشوند.
حدود یک قرن و نیم پیش روانپزشک مشهور زیگموند فروید به این موضوع رسید که این دستکاری غریزه جنسی توسط بشر مایه بسیاری از مشکلات روانی و اجتماعی در انسان شده است. اگرچه همانطور که دکتر اروین د یالوم در کتاب خود اشاره کرده است، این قضیه به همه مشکلات انسان قابل تعمیم نیست، اما به نظر میرسد رفع برخورد غیرطبیعی با غریزه جنسی در مقایسه با سایر غریزههای انسان میتواند دستاورد بزرگی برای زندگی فردی و اجتماعی انسان به همراه داشته باشد.
آیا ما وقتی گرسنه هستیم، نمیتوانیم خودمان را کنترل کنیم و با دیدن ساندویچ دست یک نوجوان، آن را از دست او میکشیم و میخوریم؟ غریزه جنسی هم مانند سایر غرایز قابل کنترل است. بنابراین همان طور که موقع گرسنگی، تا رسیدن به غذای خودمان صبر و گاهی تلاش میکنیم هنگام بروز غریزه جنسی هم صبر و تلاش لازم و ضروری است. اگر در مورد کنترل غریزه جنسی مشکل داریم، قطعا در کنترل غریزه گرسنگی هم مشکل داریم و مال مردم را میخوریم.
یکی از خصوصیات مهم بشر، علاقه وافر او به کنجکاوی است. هر چیزی که محدودتر و پنهانتر است، انسان بیشتر دوست دارد به آن توجه کند و آن را نمایان سازد. رفتار طبیعی در برابر غریزه جنسی هم نه تنها به بی بند و باری منجر نخواهد شد، بلکه برعکس، با شفافیت بخشیدن به روابط جنسی باعث کاهش بی بند و باری یا همان روابط جنسی پنهانی میشود. محدودیتهای کنونی در برخورد با غریزه جنسی باعث شده عدهای به روابط جنسی پنهانی به چشم ماجراجویی و زندگی هیجان انگیز نگاه کنند.
بنابراین اگر فرصت آن به جوامع داده شود، که مانند دوران پیش از کشاورزی، همان رویکرد طبیعی را با غریزه جنسی داشته باشند، بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی از بین انسان ها رخت بر خواهد بست.
آیا شاهدی برای گفته های بالا داریم؟ بله. کشور کنیا از نیمه دوم دهه ۲۰۰۰ میلادی با برگزاری دقیق کلاسهای آموزش هویت جنسی در مدارس ابتدایی و آموزش روابط جنسی در دبیرستانها طبق نظامنامه آموزشی تهیه شده توسط یونسکو توانست روند ابتلا به بیماری ایدز را در کشور خود نزولی کند. به طور حتم، سایر ناهنجاریهای جسمی و روانی ناشی از بیآگاهی یا کمسوادی جنسی هم در کنیا کاهش یافته اما آمار دقیقی از آن منتشر نشده و فقط ایدز برای دولت کنیا مهم بوده است.
عقب افتادیم! باید هر چه زودتر نسبت به آموزش هویت جنسی و آموزش روابط جنسی اقدام کنیم.
این کتاب در ۱۱۹ صفحه توسط نشر نو در بهار سال ۱۳۶۱ برای نخستین بار به زبان فارسی منتشر شد. ترجمه آن گاهی خوب گاهی بد اما در کل، در حد قابل قبول است. به هر حال داستان به حدی جذاب و پرکشش است که کمتر مترجمی توانایی تخریب آن را دارد!
برای تهیه این کتاب با امکان ارسال به ایران و سایر کشورهای جهان اینجا کلیک کنید.