شاید کسانی که دهه ۱۳۶۰ خورشیدی در ایران زندگی می کردند به یاد بیاورند که در اواسط آن دهه، رستورانها و اغذیهفروشیهایی که صاحبان آنها مسلمان نبودند، مجبور شدند تابلویی پشت شیشه نصب کنند که روی آن نوشته شده بود: «ویژه اقلیت دینی». اگر شما جوانتر از این حرفها هستید حتما تعجب کردهاید! بله؛ درست در همان زمانی که صدا کردن همدیگر با واژههای تهی شده از معنا مانند «برادر» یا «خواهر» مد شده بود، چنین تفکیکی رقم خورد.
این یک نمونه کوچک تفکیک و تبعیض ناشی از آن در چهار دهه گذشته است. طی بیش از چهل سال گذشته، بیشترین تبعیض ممکن رقم خورد و نه تنها دین متفاوت بلکه کوچکترین تخطی از الگوی ایدئولوژی شخصی حاکم، باعث سلب حقوق عادی شهروندی از بسیاری از افراد و گاهی حتی مجازات آنها شد و گروه اندکی بدون شایستگی و به لطف قدرت بادآورده همه مزایای ملت را به زور تصاحب کردند.
هدف این مقاله توضیح بیشتر درباره تفکیک و زمینه سازی آن برای تبعیض است.
تفکیک کردن کار دشواری است. فکر پیچیده، زمان بیشتر، و هزینه بالاتری را نیاز دارد. چه می شود که یک فرد یا یک گروه همه اینها را می پذیرد و تفکیک به وجود می آورد؟ به طور حتم منافع یک فرد خاص یا یک گروه خاص باعث می شود که تفکیک برای سایرین اعمال شود.
وقتی کسی بداند که با جدا کردن و تفکیک می تواند در آینده مزایای کمتری به یک یا چند گروه مورد ستم بدهد و آن مزایای اضافی را در مزایای خود یا گروه خود لحاظ کند، تشویق می شود که تفکیک را اعمال کند.
شاید بتوان گفت دو نوع تفکیک اصلی داریم:
شاید نخستین تفکیکی که بشر به آن روی آورد، تفکیک جنسیتی بود. این که به طور طبیعی، بارداری جنین بر دوش زنان است و مردان امکان چنین کاری را ندارند، شاید زمینه را برای تفکیک جنسیتی فراهم کرد.
با روی آوردن انسان به کشاورزی و سکنا گزیدن در یک محل، تفکیک جغرافیایی که بعدها نام تفکیک ملیتی گرفت، آفریده شد. بدین ترتیب افراد هر کشتزار دور زمین خود حصار کشیدند و حصارکشی و مرزبندی آغاز شد. تفکیک انسان ها بر پایه محل تولد و محل زندگی یا همان تفکیک جغرافیایی شاید دومین نوع تفکیک بشر به شمار می آید.
همین حصارکشی و مرزبندی، انسانها را پایبند محل سکونت خود کرد. این کاهش سفرها باعث جدا شدن تدریجی فرهنگ و زبان هر منطقه شد. بدین ترتیب، فرهنگ و زبان افراد از هم دور شد. تفکیک قومیتی حاصل همین جدا شدن زبان و فرهنگ هر منطقه از دیگری است. امروزه با وجود مهاجرت های فراوان و کاهش تفکیک جغرافیایی همچنان تفکیک قومیتی مانعی در رفع تبعیض محسوب می شود.
کم شدن سفرها که ناشی از آغاز عصر کشاورزی بود، باعث وقوع پدیده های دیگری هم شد. با کاهش حرکت کردن دسته های بزرگ انسان، و با ازدواج بیشتر انسانها فقط با افراد منطقه خودشان، کلونی های ژنهای مشابه یا آنچه امروزه به آن نژاد می گوییم، تثبیت شد. نژاد زرد، نژاد سفید، نژاد خاورمیانهای و… باعث تفکیک بیشتر انسانها از یکدیگر شد. بدین ترتیب تفکیک نژادی پدیدار شد.
به همین ترتیب، بتدریج تفکیک شغلی و سایر تفکیک ها هم پدیدار شدند.
گاهی تفکیک به دلیل تصمیم و اراده انسان صورت می گیرد و هیچ علت طبیعی نمی توان برای آن یافت. شاید یکی از نخستین تفکیکهای غیرطبیعی طی جنگهای بزرگ بشر رخ داد. در این تفکیک غیرطبیعی، انسانهایی که نشان واحدی داشتند یا لباس خاصی به تن داشتند، هر کس لباس متفاوتی به تن داشت را می کشتند، بدون این که آنها را بشناسند یا از آنها بدی دیده باشند. به عنوان نمونه، سربازان روم با لباس خاصی که داشتند همدیگر را می شناختند. این سربازها همه انسانهایی که فاقد لباس خودشان بودند را ممکن بود بکشند.
یکی دیگر از تفکیکهای غیرطبیعی که ایجاد شد، به دنبال شکل گیری اعتقاد و دین بود. رهبران اعتقادی و دینی برای این که به راحتی بتوانند تبعیض های مورد نظر خود را لحاظ کنند، پوشش یا علامت ویژه ای را برای پیروان خود در نظر می گیرند.
در واقع، تفکیک با لباس به صاحب لباس تفهیم میکند که او خودش قدرت اندیشه ندارد و هر چه به او دیکته می شود بدون فکر باید اجرا کند.
اما گاهی نظامیان یا سیاستمدارها هم از روشهای مشابه برای آزار یا کشتار وسیع تر استفاده می کنند. شاید معروفترین تفکیک غیرطبیعی توسط آلمان نازی رخ داد. در آلمان نازی، همه افراد یهودی موظف بودند یکی از نشانهای ستاره، مثلث یا سایر نشانها را بخرند و وقتی از منزل خارج می شوند آن را روی کلاه یا کت خود در معرض دید عموم بگذارند. حتی وقتی این یهودیان به اردوگاههای کار اجباری یا مرگ منتقل می شدند با همین نشان بودند. زندانبانهای بیرحم و بیوجدان از روی همین علامتها قربانیان خود را تشخیص می دادند.
رفتار غیرعادلانه و بر پایه پیشداوری را تبعیض میگویند. همان گونه که در برخی از مثالهای بالا مشخص است، تفکیک باعث میشود بر پایه یک پیشداوری با همه افراد یک گروه خاص، یک رفتار مشابه به اجرا در آید. به عبارت دیگر، به جای بررسی تک تک افراد آن گروه و مشاهده این که هر فرد شایستگی چه رفتاری دارد، بدون توجه به تفاوت های فردی به صورت یکسان با همه برخورد می شود.
ما به عنوان یک انسان آگاه نباید به هر گونه تفکیک تن در دهیم، به خصوص وقتی تفکیک به نفع ماست. مخالفت با تفکیک، توسط کسانی که می دانند تبعیض حاصل از آن به نفع آنها خواهد بود، بسیار ارزشمند و موثر است.
به عنوان نمونه، خانم آنگلا مرکل به عنوان صدراعظم وقت آلمان فدرال در صندلیهای اکونومی هواپیما می نشست و می گفت من هم مانند همه این مردم یک شغل دارم. نباید این شغل باعث تفکیک و تبعیض شود. محافظان او با این کار به دردسر میافتادند. او در پاسخ آنها میگفت: نمیتوانم برای راحتی شما کار اشتباه انجام دهم.