شاید بپرسید در میانه هنگامه ای پر از سرکوب، کشتار و شکنجه با گلوله، باتوم و طناب اعدام: خواندن کتابی چنین عمیق چرا؟ درست در برهه ای از زندگیم که مانند بازی در سیاهی لشکر یک فیلم اکشن و پر وحشت بود و هنوز هست، خواندن کتابی فلسفی اثر یکی از بزرگ ترین اندیشمندان تاریخ بشریت، برتراند راسل، چه تناسبی داشت؟
باید بگویم کتاب تحلیل ذهن را پیش از کشته شدن جاویدنام مهسا امینی خریده بودم و حتی خواندن آن را پیش از آن آغاز کردم. در واقع، وقتی خواندن کتاب چنین گفت زرتشت با برگردان فارسی کم نظیر استاد داریوش آشوری را متوقف کردم، خواندن تحلیل ذهن آغاز شد.
این کتاب دشوار فلسفه در یکی از تیره ترین بخش های زندگی من، مانند یک مدیتیشن بود. کتابی که با خواندن هر چند صفحه به ساعت ها اندیشیدن نیاز داشت. شاید اگر خواندن این کتاب اندیشمندانه در این روزهای تاریک تاریخ به دادم نرسیده بود، اکنون در حال مصرف قرص های روانپزشکی بودم!
برتراند راسل نه فقط به خاطر کتاب تحلیل ذهن، بلکه به سبب تمام اندیشه های بلند و پیشرو خود به وضوح چندین دهه از زمان خود پیش بود. نسخه زبان اصلی این کتاب در سال ۱۹۲۱ میلادی منتشر شده است. راسل با خواندن گسترده کتاب ها و نوشتارهای به روز در زمان خود، در زمینه های فلسفه، روانشناسی و نوروفیزیولوژی (کارکرد طبیعی سیستم عصبی بدن)، کتاب تحلیل ذهن را آفریده است.
اکنون که دارید این متن را می خوانید، در حال انجام یک کار ذهنی هستید. در کتاب تحلیل ذهن پس از طبقه بندی کارکردهای مختلف ذهنی، بررسی تئوری ها و نظریات موجود درباره هر کارکرد ذهنی مطرح شده، و سپس راسل یا یکی از نظرها را به عنوان نظر شخصی خودش و نظر درست پذیرفته یا در برخی موارد، با بیان دلایل و در بعضی موارد با درج نمونه هایی، نظر خودش را نوشته است.
یکی از جملات بسیار کاربردی که در این کتاب به آن برخوردم، این است: برخی افراد حس اعتقاد دارند اما چنین می اندیشند که اعتقاد دارند. تعریف اعتقاد عبارت است از یک مفهوم که فرد آن را درست می داند، چه آن مفهوم با واقعیت منطبق باشد یا نباشد. له عنوان نمونه، اگر من اعتقاد دارم سه ماه مهر، آبان و آذر با فصل پاییز در نیمکره شمالی همزمان هستند، اگر کسی از من بپرسد این اعتقاد خود را بیشتر توضیح دهم. دو حالت پیش می آید:
اگر من بیشتر از جمله ای که گفتم شواهد یا اسناد یا اطلاعاتی برای اعتباربخشی به اعتقاد خود نداشته باشم، در واقع دارای حس اعتقاد هستم نه اعتقاد. به عنوان نمونه، مشهور است که از قاتل یکی از حکام کشور مصر قاضی می پرسد: چرا او را کشتی؟ قاتل پاسخ می دهد: چون سکولار بود. قاضی می پرسد: معنی سکولار چیست؟ چرا سکولار بد است؟ قاتل به او می نگرد و پاسخی ندارد بدهد و می گوید: نمی دانم!
اگر من در توضیح اعتقادم در مورد پاییز در نیمکره شمالی دلایلی مانند تغییر جهت قرارگیری زمین نسبت به خورشید و اعتدال پاییزی و امثال آن صحبت کنم، مشحص می شود من واقعا به این امر اعتقاد دارم.
بجز اعتقاد، برتراند راسل در کتاب تحلیل ذهن به سایر امور ذهنی و تعریف آنها می پردازد. یکی از شایان توجه که در جای جای این نوشته راسل با آن رو به رو شدم، توجه اساسی این دانشمند به پایه های عصبی و جسمی بسیاری از حالات ذهنی بود که به دلیل کمبود دانش فیزیولوژی در زمان او، با رویکردی به طور خالص غیر مادی تعریف می شد. مشخص است که راسل مقالات زمان خود را در موضوع فیزیولوژی اعصاب به روز دنبال می کرده و در دهه ۱۹۲۰ میلادی حتی از برخی از افراد تحصیل کرده امروز پیشتر بوده است!
برگردان این کتاب به زبان فارسی حدود ۵۰ سال بعد از انتشار آن محقق شده است. این فاصله زمانی خود گویای برخی از تفاوت ها در سطح جامعه علمی ایران و کشورهای پیشرفته است.
منوچهر بزرگمهر که در برگردان کتب فلسفی جهان به زبان فارسی سرآمد و پیشرو بوده، این کتاب را به زبان فارسی مصطلح در همان زمان و با استفاده از واژه های معادل فلسفه در همان زمان یعنی دهه ۱۳۴۰ خورشیدی به انجام رسانده است. ناشر (انتشارات خوارزمی) هم این کتاب را با اخذ امتیاز رسمی از ناشر زبان اصلی منتشر کرده است. با توجه به خلا کتب درسی دانشگاهی فلسفه در آن زمان، این کتاب بیشتر با دید یک کتاب درسی دانشگاهی به فارسی برگردان شده است. طبیعی است که شغل اصلی منوچهر بزرگمهر به عنوان استاد دانشگاه هم در این امر بی تاثیر نبوده است.
همه عوامل بالا درک برگردان فارسی این کتاب را برای خواننده ناآشنا به اصطلاحات تخصصی فلسفه دشوار می سازد. شاید خوب باشد با آغاز هر یک گفتارهای پانزده گانه کتاب در مورد مفهوم واژه های تخصصی جستجو کنیم.
خواندن این کتاب نشان می دهد که طی ۱۰۲ سال گذشته چقدر دانش، به ویژه دانش فیزیولوژی اعصاب پیشرفت کرده است. امروزه با فراهم شدن نقشه های مغز بر پایه نیازهای گوناگون و تعیین دقیق تر کانکتوم های مغزی که همیشه از الگوی آناتومیک لزوما پیروی نمی کنند، مسیرها، تغییرات و مواد موثر در بسیاری از کارکردهای ذهنی گاهی با جزییات بسیار زیاد مشخص شده است. همه این اطلاعات علمی کمک می کند که به تفاوت های برداشت ذهنی انسان ها از واقعیت های یکسان، علاوه بر آنچه راسل هم اشاره کرده است، پی ببریم.
همانند تاریخ کلی که خواندن آن برای هر فردی لازم است، بررسی کتب تاریخی دانش هم کمک زیادی به درک پایه های دانش پیشرفته امروزی می نماید.