خورداد ۱۳۹۱- در سال ۱۳۷۴، یکی از همکیشان که دبیر بازنشسته هستند پس از مراجعات مکرر به ادارات آموزش و پرورش، مجوز تاسیس دبیرستان غیرانتفاعی دخترانه دریافت می کنند. ایشان همزمان با دو تن از هم دوره ای های خود موفق به این کار می شوند. آن دو تن هم اکنون مجتمع غیردولتی موفقی در سطح تهران دارند.
این همکیش دلسوز تلاش می کند که با توجه به موافقت شفاهی مسوولین وقت آموزش و پرورش برای غیرانتفاعی کردن دبیرستان انوشیروان، انجمن را به این امر متقاعد کند.
نکته: هدف از نگارش این نوشتار یادگیری از تاریخ است نه بررسی و موشکافی کارکرد انجمن وقت یا افراد یا قضاوت درباره آنها. فقط غرض این است که از یک واقعه تاریخی درس بگیریم و اشتباهات را تکرار نکنیم.
لازم به یادآوری ست که مدارس انجمن تا دهه ۱۳۵۰ به صورت ملی (یا به قول امروزی «غیرانتفاعی») اداره می شده است و انجمن کنترل و نظارت خیلی خوبی روی آنها داشته و با به کارگیری بهترین نیروهای انسانی در سطح مدیریت و آموزش از بهترین نتایج در سطح آموزشگاه های تهران برخوردار بوده است.
سال ۱۳۷۴، دوباره این فرصت به انجمن زرتشتیان تهران رو می کند که کنترل مدارس را به دست گیرد و با به کارگیری دوباره نیروی انسانی زبده و دلسوز که عاشق یاد دادن به بچه ها هستند، کیفیت آموزشی مدارس را به سطح عالی بازگرداند. لطفاً به جمله دقت کنید: فرصت به سراغ انجمن می رود و گرنه انجمن به هیچ عنوان نه در سطح کمیسیون مربوطه نه در حد هیات مدیره وقت اصلاً به فکر این مهم نبوده اند. این همکیش دلسوز که دارای مجوز تاسیس دبیرستان بوده به جهت آگاهی کارشناسانه از وضعیت نابسامان آموزش و پرورش به ویژه در مدارس دخترانه انجمن، به دنبال افراد حاضر در کمیسیون مربوطه و هیات مدیره انجمن در آن زمان می دود و ثمری کسب نمی کند.
شوربختانه، با توجه به گذشت حدود ۱۷ سال از آن زمان کمی بررسی دشوار است اما چه اسنادی در دست است: یک مصوبه هیات مدیره وقت انجمن وجود دارد که در یک جمله اعلام کرده است که انجمن با غیرانتفاعی شدن مدارس انجمن مخالف است. این جمله را چنین می توان تعبیر کرد که هیات مدیره انجمن علاقه یا توان کنترل دوباره بر روی مدارس را نداشته یا شاید آگاهی لازم برای درک اهمیت آموزش در آینده جامعه زرتشتیان تهران در اکثریت اعضای هیات مدیره وقت انجمن وجود نداشته است. با توجه به این که صحبت اینجانب با سه تن از اعضای هیات مدیره وقت انجمن به نکته و سخنان شفاف و همخوان نرسید می توان این نکته را افزود که به نظر می رسد کیفیت آموزش مدارس اصلاً برای اکثریت آنها اهمیت نداشته است. پس به بررسی تک تک موارد فوق می پردازیم:
۱- شاید هیات مدیره وقت انجمن به کنترل و نظارت دوباره روی مدارس علاقه نداشته است:
در حالی که عموماً در جامعه های ایرانی، توجه به تحصیل فرزندان از مسایل مهم والدین بوده و هست، کمی بعید به نظر می رسد که اعضای هیات مدیره وقت انجمن به کنترل و نظارت دوباره بر مدارس علاقه نداشته باشند. ممکن است که در آن برهه زمانی، این افراد به سبب مشغولیت های دیگر علاقه خود را نتوانسته باشند بروز دهند. به طور معمول اگر علاقمند بودند و آن زمان نمی خواستند بروز دهند، با مصوبه مخالفت نمی کردند بلکه آن را مسکوت می گذاشتند و به عنوان مثال ۶ ماه بعد آن را تایید می کردند. به عبارت دیگر تناقض بین شواهد موجود و عرف جامعه دیده می شود و به سختی بتوان گفت که هیات مدیره وقت برخلاف علاقه خود از غیرانتفاعی کردن مدارس سر باز زده است.
۲- شاید هیات مدیره وقت انجمن توان به دست گرفتن دوباره مدارس را نداشته است:
در ۱۳۷۴ پس از گذشت حدود بیست سال از دولتی شدن مدارس، شاید اعضای هیات مدیره انجمن دیگر تخصص و توان لازم را برای یافتن نیروهای زبده و فرهنگیان برجسته و برنامه ریزی استراتژیک و درازمدت برای بهبود کیفیت آموزش مدارس در خود نمی دیدند. در نیم قرنی که انجمن اداره مدارس را به صورت غیردولتی به عهده داشته، از اسناد و مدارک موجود به خوبی برمی آید که کار در دست افراد کارشناس برون سپاری شده بوده است، اما به نظر می رسد حداقل در سال ۱۳۷۴، انجمن حداقل در زمینه آموزش به برون سپاری امور مدارس به دست عده ای کارشناس حتی از همکیشان، اعتقادی نداشته است. یعنی نه تنها خود توان آن را نداشته است، حتی برای آینده جامعه و برای تحصیل (و در نتیجه درآمدزایی) آینده سازان جامعه حاضر نشده از توان اشخاص دلسوز و کارشناس که خود به رغم حرف و حدیث و مشکلات گوناگون پی گیر آن شده اند، استفاده نماید.
۳- شاید هیات مدیره وقت انجمن برای به دست گرفتن مدارس، از آگاهی لازم برای درک اهمیت آموزش در آینده هر جامعه برخوردار نبوده است:
در حدود یک و نیم قرن است که در کشورهای پیشرفته و حدود ۸۰ سال است که در ایران یکی از اقشار مرفه و نسبتاً مرفه جامعه را کسانی تشکیل می دهند که از تحصیلات عالی و بهتر برخوردار هستند. سالهاست که پژوهشهای گوناگون اقتصاد دانان زبده جهان نشان می دهد که برای بهبود کیفیت هر جامعه، بهترین سرمایه گذاری که از اولویت نخست برخوردار است سرمایه گذاری روی بهبود پرورش کودکان و آموزش کودکان و نوجوانان است. بدین ترتیب، کمی بعید است که اعضای هیات مدیره وقت انجمن، اهمیت آموزش را درک نکرده باشند اما ممکن است نسبت به درک خود، آگاهی لازم را نداشته اند. به عبارت دیگر، اگر کمی رسانه های وقت جامعه زرتشتیان به این امر می پرداختند یا مدیران و فرهنگیان مدارس پسرانه که همکیش بودند، به هیات مدیره انجمن می رفتند و آگاهی لازم را دوباره در اعضای آن زنده می کردند، شاید امروز مجتمع های پسرانه و دخترانه مدارس غیرانتفاعی انجمن جزو بهترین های تهران بود.
به طور خلاصه، برای بهبود کیفیت آموزشی مدارس انجمن در کنار علاقه افراد برای تغییر، آماده نمودن خود برای برون سپاری برخی کارها به دست متخصصین و دلسوزان و افزایش آگاهی لازم همه افراد نسبت به اهمیت آموزش شرایط زمینه ای به شمار می آید. برای حرکت به سوی نمونه های آزموده شده بهترین مدارس کنونی تهران از این به بعد، همت و غیرت مسوولین عالی رتبه زرتشتیان تهران و ایرانیان زرتشتی ست که نقش تعیین کننده خواهد داشت.
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
جهان را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم