کنسرت گروه کر آمریکایی به زودی آغاز می شد: گروهی متشکل از بهترین جوانان آمریکا که به همت یکی از دانشگاه های ایالت پنسیلوانیا گرد هم آمده بودند. هماهنگ کننده فرانسوی برنامه پس از خوشامدگویی به زبان فرانسوی، به زبان انگلیسی هم خوشامد گفت. او همزمانی این برنامه را با ماهی که در آن سربازان آمریکایی، فرانسه را از دست نازی ها نجات دادند به فال نیک گرفت و این برنامه را تقدیم کرد به آمریکایی هایی که برای نجات فرانسه جان خود را از دست دادند.
به فکر فرو رفتم. بی سوادی و کم آگاهی کسانی که در ایران سیاست خارجی را به دست دارند چقدر زیاد است که چنینن احترام مردمی و بین المللی را نادیده می گیرند و بدون توجه به واقعیت های تاریخی و کنونی که در قلب های مردم جهان می گذرد عمل می نمایند درست همانند لات های خیابانی که علیه ریش سفید محل صحبت می کنند. لحظاتی بعد گفته ناپخته و نسنجیده آقای ظریف (که به اصطلاح با سوادترین فرد دستگاه دیپلماسی ست) را خواندم : “آمریکا به فکر یک راه آبرومندانه باشد”. خنده تلخی روی لبانم آمد. بعد از سالهای طلایی آموزش و پرورشِ مدیران و سیاستمداران پرتوان ایرانی در نیمه نخست قرن چهاردهم شمسی، هم اکنون در اواخر این قرن شاهد سکانداری سیاسی به دست کم سوادها و افراد کم توانی هستیم که بارها خودشان اذعان کرده اند که قدرت کنترل نفس خود را هم ندارند و با تار مویی عنان از کف می دهند؛ چگونه اینها کنترل مملکت را به دست نگه می دارند؟
واقعیت دارد کسانی که تاریخ را نمی خوانند دوباره محکوم به تکرار آن هستند. دخالت های تلخ آمریکا در روند سیاسی ایران در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ در یادمان هست اما باید محبوبیت و کارهای مثبت این کشور را در طول تاریخ معاصر در ایران و جهان در ذهن داشت و بر پایه همه واقعیات با حفظ احترام و منافع همه جانبه صحبت کرد.
به هر حال طی ۴ دهه گذشته سکانداران سیاست یک جنگ را به ملت تحمیل کردند و توان پیشگیری از آن را نداشتند. علاوه بر آن، طی این سالها چندین بار کشور عزیزمان را تا لحظه آغاز جنگ پیش برده اند. امیدواریم که این بار، این افراد که هیچ سنخیتی با حس صلح طلبی و مدارای ملت ندارند، ضمن مطالعه تاریخ و افزایش دانش خود، علاوه بر پیشگیری از جنگ در ایران و کل جهان، به فکر بالا بردن کیفیت زندگی ملت ایران و سایر انسانها باشند نه این که فریاد “مرگ” را بلندتر سر دهند.