اردیبهشت ۱۳۹۱- تالار شهر پر از جمعیت است. روی صحنه یک میز قرار دارد. یک کاسه بزرگ ماست را مجری در میان میز قرار می دهد. سپس یک عدد توت فرنگی را در کاسه ماست می اندازد و دقیقاً پس از دو دقیقه آن را در می آورد.
مجری از شهردار، یک نفر کارشناس گرافیک که به عنوان ناظر فنی چاپ چشمش به دیدن رنگها حساس است، یک کارشناس صنایع غذایی و لبنی و یکی از حاضرین به صورت تصادفی دعوت می کند که به روی صحنه بروند. مجری شرح می دهد که این چهار نفر می توانند ماست را ببینند و بگویند ماست چه رنگی شده است؟ آیا ماست تغییر رنگ داده؟
ابتدا، فردی که به طور تصادفی از بین حضار انتخاب شده، ماست را نگاه می کند و می گوید رنگ ماست سفید است. در پاسخ سوال مجری او می گوید: فکر می کنم برای این که رنگ ماست تغییر کند توت فرنگی باید مدت بیشتری در ماست بماند.
دوم، کارشناس گرافیک به ماست نگاه می اندازد و می گوید رنگ ماست سفید است. در جواب پرسش مجری او اظهار می کند که اطلاعات کافی در این باره ندارد که در چه شرایطی قرار گرفتن توت فرنگی در ماست رنگ آن را تغییر می دهد.
سوم، کارشناس صنایع غذایی نگاهی به ماست می اندازد و سپس با بیان چکیده ای از ترکیبات ماست و دلیل رنگ قرمز توت فرنگی اشاره می کند که برای تغییر رنگ ماست چه شرایطی باید وجود داشته باشد و اعلام می کند که رنگ ماست همچنان سفید است.
شهردار همان طور که از دور ایستاده و بدون این که به ظرف ماست حتی نزدیک شود اعلام می کند رنگ ماست خاکستری است. جمعیت شروع به کف زدن می کنند. دو نفر کارشناس روی صحنه به علامت تایید و تاسف سر و دست خود را تکان می دهند. فرد غیرکارشناس حاضر بر روی صحنه با وجودی که به چشم خود ماست را دیده و اعلام کرده، ماست سفید است کم کم و بتدریج شروع به کف زدن می کند اگر چه هنوز بهت در چشمانش دیده می شود. شهردار در ابراز دلیل خود می گوید من می دونم. من می گم ماست خاکستری شده یعنی شده. دوباره جمعیت با شدت بیشتر کف می زنند و حتی برخی از معاونان شهردار به پا می خیزند و هورا هم می کشند.
جمعیت از بین این ۴ نفر سه نفر را به نام نمی شناختند و نخستین بار بود آنها را می دیدند اما مجری کاملاً برای جمع توضیح داده بود که چه تخصصی دارند و تا چه حد در کار خود خبره هستند. در عوض در مورد شهردار توضیح زیادی نداد اما همه مردم حداقل هفته ای یک بار عکس یا فیلم شهردار را در یک جلسه یا یک سخنرانی یا آیین گشایش فلان پروژه از تلویزیون یا رسانه های چاپی و دیجیتال می دیدند و نامش را از رادیو یا تلویزیون می شنیدند. اگر کسی می رفت و با تک تک جمعیت به صورت خصوصی صحبت می کرد اکثریت آنها دل خوشی از شهردار و کارهایش نداشتند که حساب نشده و بدون برنامه ریزی بود.
فکر می کنید چه شد که حتی آن کسی که خودش روی صحنه ماست را دیده بود و اعلام کرد سفید است کم کم در تایید نظر شهردار شروع کرد به دست زدن؟