آرامش سفید

بیماری یک طرف، جواب این و آن را دادن یک طرف
ژانویه 4, 2017
جنگل الیمستان و امامزاده
ژانویه 28, 2017

آرامش سفید

هیچ وقت فکر نمی کردم باز بشناسمش. آخرین بار کنار دریاچه دیده بودمش. خیلی زیباست: اون لباس سپید آرامش و وقارش رو بیشتر به رخ می کشه. با وجود همه سردی ها و سختی ها اصلا تشنه و گرسنه نشون نمی ده. با حوصله داره بقیه رو تماشا می کنه: همون بقیه-ای که سر یه لقمه نون کم مونده بود همدیگر رو تکه پاره کنند. با نگاه اونها رو دنبال می کنه اما اثری از طمع در حرکات و نگاهش دیده نمی شه. خیلی بزرگتر از اونی هست که هیکل کوچک و ظریفش نشون می ده.

امروز با یک قرص نون اومدم دیدنش: به دیدن کسی که پس از سیری طمع ورزان و آزمندان با لذت و متانت در کنار من انحناهای گردن زیباش رو حرکت می داد وبه تکه های نونی که برای او آورده بودم، نوک می زد و من لذت می بردم. دوباره برای سلام گفتن به تو خواهم آمد. قرار ما فردا عصر همین جا کنار دریاچه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *