پس از گذشت یک ماه از تزریق دومین نوبت واکسن کرونا، وقت آن فرا رسید که یکی دیگر از برنامه های سفرکه به شمال غرب ایران به ویژه رود زیبای ارس اختصاص داشت، بپردازم. اگر شما هم به چنین سفری علاقه دارید، این نوشتار را بخوانید و برنامهریزی مطابق سلیقه خود را انجام دهید.
ایستگاه نخست: زنجان
شمال غرب ایران به خصوص اردبیل جاده های اتصالی جنوبی به مرکز ایران ندارد. به همین دلیل ترجیح دادم شب نخست در زنجان اطراق کنم که بتوانم سفر را پرانرژی آغاز نمایم. در زنجان، در اقامتگاه بومگردی آنام اقامت کردیم. زوجی جوان و مهربان میزبان ما بودند. دقت بفرمایید که درحیاط این اقامتگاه پذیرایی از عموم مردم به عنوان رستوران و کافی شاپ تا دیروقت انجام میشود. اگر سروصدای این پذیرایی برایتان ناخوشایند است، حتماً درجای دیگری بخوابید.
اقامتگاه بومگردی آنام در زنجان یک خانه قدیمی به شمار میرود. در حیاط آن یک حوض با کاشی های آبی آسمانی و فواره کوچکی قرار دارد. دو باغچه دو طرف این حوض خودنمایی میکند. پذیرایی صبحانه و ناهار و شام و میان وعده در این اقامتگاه صورت میپذیرد.
اتاق ها در یک ضلع حیاط جای گرفتهاند.اتاق ها حمام و سرویس بهداشتی خوبی درون خود دارند که با هواکش های قدرتمند تهویه میشود.
ایستگاه دوم: منطقه گرمی
شهرستان گرمی نقطه ورود به یکی از حاصلخیزترین مناطق ایران است. این منطقه از یک سو توسط رود ارس محدود میشود. درون این منطقه چشمه های فراوان وجود دارد که نهر های معتدد به وجود میآورد. این منطقه در بهار کاملاً سبز است و در تابستان به رنگ طلایی در میآید.
بقایای یک قلعه ساسانی و دو آبشار از دیدنی های این منطقه هستند. ما در روستای اوماسلان در منزل قدیمی یکی از ساکنین افامت کردیم. صدای پرندگان و حیوانات اهلی تنها صداهایی است که میشنویم. پیادهروی صحبگاهی تا برج دیدهبانی مرزی کنار ارس بسیار دلچسب بود. مناظر زیبا از جنگل های کوهستانی هم بسیار زیبا بود. آرامگاه قدیمی اوماسلان هم دیدنی است. یک اقامتگاه بومگردی هم در این منطقه وجود دارد که در زمان سفر ما فعال نبود.
جاده های روستایی این منطقه در نقاط نزدیک مرز کیفیت بدی دارد و باید در رانندگی دقت کرد.
ایستگاه سوم: کلیبر
از گرمی یک جاده بسیار خوب به سمت بیله سواری میرود. بیله سواری یکی از پایانه های مرزی زمینی است که به این سبب به شهر زیبایی تبدیل شده است. بازارچه مرزی آن بیشتر دارای اجناس ایرانی است که اهالی آذربایجان برای خرید آنها مراجعه میکنند.
از بیله سوار به سمت پارس آباد مغان و اصلاندوز رفتیم. در اصلاندوز دور یکی از میادین کنار پمپ بنزین چندین رستوران و کبابی وجود دارد که برای ناهار پیشنهاد میشود. از اصلاندوز تا جانانلو فاصله بین جاده تا ارس کشتزارهای زیبا چشم نواز جلب توجه میکند.
ما پیش از جانانلو از یک مسیر که نیمی از آن خاکی بود وارد جاده مولان شدیم. این جاده مناظری بسیار زیبا از دهکده ها و کشتزار ها دارد. جاده مولان به کلیبر هم زیباست اما باید با آهستگی و دقت در آن برانید.
دیدن از قلعه بابک خرمدین حدود نصف روز را میگیرد. هم امکان رسیدن به آن با پیادهروی یا بهتر است بگویم کوهنوردی وجود دارد هم با خودروی آفرود. البته حدود ۴۰ دقیقه پایانی را باید پیادهروی کرد.
جلفا:
برای رسیدن به جلفا دو راه را پیشنهاد میکنم:
ما در شهر کوچک «خارونا» در یک غذاخوری به نام کنتال ناهار بسیار خوشمزهای خوردیم. از اواسط راه خاروانا – سیه رود که وارد منطقه حفاظت شده حیات وحش کیامکی میشویم، ژئوپارک ارس آغاز میشود. شسته شدن برخی از لایه های رسوبی نرم و باقی ماندن لایه های سفت، شکل های زیبایی مانند کلوت های کویر لوت ایجاد کرده است. البته این ژئوپارک در کنار ارس از سیهرود تا پلدشت همچنان امتداد دارد و فسیل های کوچکی هم در میان آنها قابل رویت است.
در این ناحیه کشتزار های کنار ارس، محدودتر است اما مناظری که از آذربایجان در آن سوی رود ارس به چشم میخورد، زیباتر و دیدنی تر بهنظر میرسد. آبشار آسیاب خرابه هم از دیدنی های این منطقه است.
پل راه آهن در جلفا از دیدنی های این منطقه است. داستان مقاومت سه ایرانی در هنگام حمله متفقین به ایران در این محل نقل شده و سه مجسمه یادبود از این افراد در محل نصب شده است. پل راه آهن جلفا، یکی از شاهکار های سازه های آهنی است که دو طرف رود ارس را به هم وصل میکند.
جلفا شهری با فرهنگ اجتماعی بالا، تمیز و زیباست. چندین هتل و اقامتگاه در این شهر قرار دارند در مسیری که به سمت کلیسای سنت استپانوس میرود، چند مرکز خرید و هتل قرار دارد. هم اکنون فعال ترین مرکز خرید آن، مرکز خرید ستارخان است. در این مرکز خرید، اجناس خارجی با قیمت مناسب قابل تهیه است. در انتهای این راه، روی بالکن یکی از رستوران ها، یک کافیشاپ قرار دارد که دید مناسبی روی ارس دارد و برای صرف میانوعده پیشنهاد میشود. با توجه به مسطح بودن شهر جلفا، دوچرخهسواری در این منطقه بسیار دلچسب است.
ماکو:
از جلفا به سمت پلدشت به راه افتادیم. دیدن کردن از کلیسای چوپان و کلیسای سنت استپانوس و آثار ژئوپارک ارس وبرخی از مناظر نفسگیر ارس زمانی را میگیرد. در این راه دریاچه پشت سد ارس هم با نام تفرجگاه قرار دارد. در نزدیکی این محل چند اقامتگاه هم وجود دارد. از پلدشت به ماکو و سپس بازرگان میرویم. بازرگان یگ شهر کاملاً متفاوت است: شاید تنها شهری که درون آن تریلی ها آزادانه رفت و آمد میکنند. البته بازارچه مرزی این منطقه بر خلاف تصور ما در بازرگان نبود و در نزدیکی ماکو قرار داشت. در این بازارچه هم میتوان پوشاک و وسایل خارجی را تهیه کرد.
در ماکو هم هتل و اقامتگاه وجود دارد اگر یک شب در ماکو اقامت کنیم میتوانیم از کلیسای زرزر که برفراز کوه قرار دارد دیدن کنیم.
اما قره کلیسا شاید یکی از دیدنی ترین آثار تاریخی آذربایجان باشد. قره کلیسا در نزدیکی چالدران قرار دارد: در منطقهای حاصلخیز و زیبا. کلیسای سنت تادئوس (همان قره کلیسا) و ماکو (محل اقامت آن مغ ها) و داستان سه مغ که تولد مسیح را بشارت میدهند، همیشه ذهن مرا به سوی یک نقطهء مشترک میبرد. بههرحال، قره کلیسا یکی از دیدنی های زیبا، در منطقهای چشمنواز است.