محمدعلی فروغی بیشتر به خاطر سمتهایش در مناصب سیاسی شناخته میشود اما در حقیقت او هیچ سنخیتی با سیاسیون ندارد. وقتی یادداشتهای او را میخوانیم میفهمیم که او یک انسان فرهنگی است. کسی که عاشق کتابخوانی، معلمی دلسوز، و روزنامهنگاری دقیق است.
این ادیب، فیلسوف و معلم برجسته ایرانی در اواخر سال ۱۲۸۲ و اوایل سال ۱۲۸۳ خورشیدی یادداشتهای روزانه خود را مینویسد. به طرزی معجزهوار این یادداشتها به دست یکی از فرهنگیترین چهرههای معاصر یعنی ایرج افشار میرسد و به صورت کتاب برای تحقیق امروز و فردا در وضع قشر بالای اجتماعی اقتصادی ایران در نزدیکی انقلاب مشروطه به چاپ میرسد.
محمدعلی فروغی در این یادداشتها به نکاتی مانند غذا و وضعیت هوا با دقت میپردازد و درباره مراحل جمعآوری خبرها و چاپ یک نقشه در روزنامه و وضعیت مدارس عالیه در آن سالها و فساد موجود نزد برخی افراد با صراحت به سخن میپردازد.
برخی از بخشهای کتاب را برای آشنایی بیشتر شما عزیزان در این جا درج میکنم:
دشت مرغاب فارس که ملک وسیعی است…محققالدوله از اردشیرجی پرسید آیا ممکن است این ملک به توسط ساکن کردن جماعتی از زردشتیان یا غیر ایشان آباد کرد… اردشیرجی گفت ممکن نیست زیرا که معبر قبایل عرب است و متصل آن را میچاپند، امنیت نیست.
ایرانیها راست است که حالا اکثر متقلبند اما اولا چاره ندارند زیرا میبینند از تقلب کار بهتر پیش میرود تا درستی.
ثانیاً کسی از ایشان مواخذه نمیکند و خدمتی توقع ندارد و اگر بزرگان ما از زیردستان خود درستی بخواهند و جدا مؤاخذه کنند من ضامن میشوم که در مدت قلیلی همه ایرانیها مردمان درستکاری بشوند. همچنین در باب علم و کمال و هنر و غیره.
اگر ایرانیها از آن عاری هستند به علت این است که میبینند این کمالات فایده ندارد بلکه مانع ترقی است. هر کس جوانی خود را صرف تحصیل میکند از مهارت یافتن در اخاذی و تقلب و سایر لوازم پیشرفت کار محروم میماند و گرسنگی میخورد و نادر اتفاق میافتد که خوشبخت واقع شود و ترقی کند.
این است که اغلب در عقب کمال نمیروند و به محض این که مردم ببینند کمال قدر دارد همه با کمال میشوند و ایرانیها مستعدند و مثل بعضی ملل دیگر نیستند که به زور باید آنها را آدم کرد.
همین قدر بدانند آدم شدن فایده دارد بلکه مضر نیست آدم میشوند.
زنی که خوب میخواند آنجا آمد قدری خواند. چقدر صدای خوبی داشت. افسوس خوردم که مملکت ما استعدادضایعکن است. اگر در فرنگ بود این استعداد پرورش مییافت و این زن در تئاترها و مجامع عالیه آواز میخواند و شخصی محترم بود و حال آن که حالا ضعیفهای است دربهدر و بیچاره و دستخوش هوا و هوس مردم رذل.
این کتاب کاریست ارزنده از انتشارات دکتر محمود افشار که مطالعه آن را به کسانی که به تاریخ و زندگی افراد علاقه دارند پیشنهاد میکنم.