زندگی از اهداف گوناگون در وجوه مختلف تشکیل شده است. امور شخصی، عشق، تفریح، کار، هنر و … می توانند وجوه مختلف زندگی هر فرد را شکل دهند.
در امور شخصی به عنوان مثال هدف کنونی شما شاید اجاره کردن یک خانه بزرگتر باشد.
در عشق شاید هدف کنونی شما تداوم احساسات عالی و پاک کنونی با معشوق تان باشد.
در تفریح شاید قصد داشته باشید یک تور طبیعت گردی یک هفته ای جنوب ایران را تجربه کنید.
در کار شاید یک سلسله هدف داشته باشید که تا پایان سال هدف های کاری مشخصی را برآورده نمایید؛ ارتباط تان با همکاران مستقیم خود را بر پایه مهربانی و نیل به اهداف، بهتر و حرفه ای تر بهبود بخشید و در پی توسعه مهارتهای خود برای ارتقای شغلی در دو سال دیگر باشید.
در هنر شاید متعهد شده اید که طی سه ماه آینده سه کار سفالی مورد نظرتان را خلق کنید.
در زمینه اجتماعی شاید هدف کنونی شما … در زمینه ورزش و تندرستی شاید هدف کنونی شما …
اگر بتوانید در برنامه ریزی برای رسیدن به این اهداف گوناگون در زندگی خود یک یکپارچگی و یکدست بودن به وجود آورید طوری که با سرعت قابل قبولی به سمت همه اهداف در حال پیشروی باشید، در واقع شما یک زندگی هدفمند دارید.
لذت، شناخت و موفقیت سه عنصری هستند که در اهداف شما دیده می شوند و به زندگی شما احساس خوشبختی می دهند. هر چه مفاهیم ارزشی و گستره عمومی تری در این سه عنصر گنجانده شود، احساس خوشبختی عمیق تر و ماندگارتر می گردد. مثلا هم از راه گرفتن رشوه، هم از راه تن دادن به شغل دوم می توان یک خانه بزرگتر اجاره کرد که موفقیت حاصل از راه اخلاقی تر با احساس خوشبختی ماندگارتری همراه است. مثلا در محیط کار می توان فقط با رییس مستقیم، مودب و مهربان بود که برای نیل به اهداف لازم است یا می توان با همه کارکنان مودب و مهربان بود. بدیهی است راه دوم به سبب عمومیت بیشتر با لذت ماندگارتری همراه است. در مورد شناخت هم به همین ترتیب. بدین ترتیب است که هدف زندگی شکل می گیرد: دستیابی به لذت، شناخت و موفقیت از راه های پر ارزش و با گستردگی هر چه بیشتر در راه هدفهای گوناگون در وجه های مختلف که با یک برنامه ریزی یکپارچه در پی آن هستیم.
برای درک دقیق تر و عمیق تر این نوشته از شما دعوت می کنم کتاب بهترین های زندگی نوشته تامس هرکا را مطالعه کنید.
Hurka, Thomas. The best things in life: a guide to what really matters