هخامنشیان نام ایران را با چنان شکوه و پیشرفتگی همراه کردند که با وجود گذشت بیش از دو و نیم هزاره هنوز که هنوز است، یاد و یادگارهای شاهنشاهی پارس، اندیشه های کنجکاو را به ایران می کشاند. روانشاد اینووه ژاپنی هم از این بابت یکی از این افراد به شمار می رود.
روانشاد آقای اینووه به تشویق یکی از اقوامش که ایران شناس بوده و همچنین به واسطه مطالعات شخصی خودش عاشق دیدار ایران می شود و به عنوان تنها نامزد یادگیری زبان فارسی (!!!) در آزمون انتخابی وزارت امور خارجه ژاپن شرکت می کند. پسر روانشاد اینووه خاطرات جسته و گریخته وی را به صورت کتبی، درباره ایران در هیات کتابی جمع آوری کرده که به فارسی ترجمه شده است و خواندن آن شما را با حس و حال و وضع مردم و کشور در اواسط پادشاهی رضاشاه آشنا می کند. خانه گزیدن وی نزدیک خانواده بهایی به برخی پرسشهای ذهن شما درباره سازگاری زیاد اجتماعی ایرانیان هویدا می سازد. روانشاد اینووه که بسیار ماجراجو و عاشق سفر بوده با ماجراهای زیاد و گاه خطرناکی رو به رو می شود که خواندن این کتاب را برای ما جذاب می سازد.
پنج صفحه از این کتاب به شرح خاطرات وی از یزد و وضع زرتشتیان یزد در آن زمان اختصاص دارد که خواندن آن برای ایرانیان زرتشتی جالب خواهد بود. توضیح درباره جشن بین المللی هزاره فردوسی شاعر بلند آوازه ایرانی هم در نوع خود و از دید یک جوان ژاپنی لطف زیادی دارد. اینووه که مدتها به عنوان مترجم مورد اعتماد ژاپنی ها در ایران بوده، همراه بسیاری از افراد مهم سیاسی، علمی و اقتصادی ژاپن در ایران بوده و اطلاعات دسته اولی برای دوستداران تارخ معاصر ایران از دید اجتماعی، کاملا بی طرف، فراهم می کند.
وقتی این کتاب را می خواندم خیلی از وقت ها رفتار اجتماعی آن موقع مردم را با رفتار کنونی مقایسه می کردم. شما فکر می کنید نتیجه این مقایسه چگونه است؟