شهریور ۱۳۹۰- وقتی یک فردی به عنوان متخصص در یک رشته به عنوان مدیر یک مکان، مجموعه یا سازمان انتصاب میشود، آن مدیر متخصص چه توقعاتی دارد.
می خواهیم از مردمک چشمهای یک مدیر متخصص نگاه کنیم:
توقعات از هیات مدیره / هیات امنا / هیات موسس
یک مدیر متخصص از گروهی که او را به این سمت منتصب کرده اند توقع دارد:
۱- محیط کاری را به طور کامل به او بسپارند که بتواند آن را متناسب با برنامه ریزی خود آماده سازد.
۲- کارکنان زیرمجموعه مدیر را تفهیم کنند که آنها برای رسیدن به اهداف مورد نظر باید به طور کامل با مدیر همکاری نمایند.
۳- طبق اساسنامه یا قرارداد منعقده با مدیر، مواد اولیه و لوازم و سخت افزار لازم و توافق شده را در موعد مقرر در اختیار او قرار دهند.
۴- با پایش منظم و زمان بندی شده بر تداوم شرایط فوق اصرار ورزند و به طور حرفه ای نظارت کنند.
۵- از دخالت و کنجکاوی در کارهای مدیر خودداری نمایند و حتی از اختلال و تداخل دیگران در جزییات و روند کارها پیشگیری کنند.
۶- در صورتی که عموم مشتریان به طور کلی و اکثریت اعضای هیات مربوطه از نتایج حاصل شده در مدت قرارداد رضایت دارند، آن را تمدید کنند.
۷- برنامه ریزی های دراز مدت و مبتنی بر علم و تجربه مدیر متخصص را بپذیرند و از لحاظ مادی و معنوی آنها را حمایت کنند.
توقعات از مشتریان
یک مدیر متخصص به طور عمومی تلاش می کند برنامه ریزی خود را به دو بخش کوتاه مدت و درازمدت تقسیم کند. او در ابتدا تلاش میکند که در برنامه کوتاه مدت نقاط قوت سیستم تحت مدیریت خود را تقویت کند و نقاط ضعف را بیشتر و دقیق تر با استفاده از روشهای علمی و تخصصی بررسی کند. به عبارت دیگر، مشتریان در کوتاه مدت شاهد آن خواهند بود که کیفیت عمومی اندکی بهتر می شود. مدیر متخصص در کوتاه مدت از مشتریان توقع دارد که وضعیت تغییر مدیریت را درک کنند و با صبر و تحمل خود اجازه برنامه ریزی برای درازمدت به او بدهند.
مدیر متخصص در درازمدت از مشتریان خود فقط یک توقع دارد: بازخورد خود را بیان کنند. به عبارت دیگر مدیر میخواهد بفهمد که کارها و برنامه ریزی های او تا چه حد با میل و سلیقه مشتریان هماهنگ بوده و از اطلاعات آن برای بهبود برنامه فعلی و طرحهای بعدی سود ببرد.
یکی از بزرگترین مشکلات مدیران در رابطه با مشتریان، نحوه برخورد و ارتباط آنهاست. به ویژه در مورد برخی کارها، محیط کاری در شرایط پر هیجان قرار دارد و ارتباط مشتریان در برخی لحظات تحت تاثیر این هیجانها سازنده نیست. یک مدیر به طور معمول انتظار دارد که در فضایی توام با ادب و احترام دو جانبه با مشتری تبادل اطلاعات کند حتی اگر سطح هیجان محیط ارتباطی بالا باشد.
مدیر متخصص از مشتریانی که شکایت دارند، توقع دارد که در شناخت سرچشمه مشکلات با او بیشتر همکاری کنند. این قضیه ممکن است زمان بیشتری را از مشتری بگیرد ولی به این امید که در آینده او و جامعه او می توانند از کیفیت بهتری استفاده کنند. به عبارت دیگر یک مدیر متخصص در صورت مواجهه با شکایت، پس از ابراز تاسف و هم حسی، تلاش می کند اطلاعات کامل مورد پیش آمده را به دست آورد و از آن برای پیشگیری ازوقوع موارد مشابه استفاده نماید زیرا نارضایتی و شکایت از مدیر هم وقت بیشتری را تلف می کند.
نتیجه
چه خوب است که ما هم به عنوان یک جامعه خواه اگر در هیات مدیره آن هستیم، خواه به عنوان استفاده کننده و مشتری همیشه، نه گاهی، منصفانه به قضایا نگاه کنیم.
چقدر خوب بود اگر وقتی دردهای دل آقای مهندس منوچهر جاوید مدیر توانا و دلسوز دبیرستان فیروزبهرام در تارنمای وزین امرداد قرار گرفت، دردهای دل مدیری موفق مانند آقای امید فرهنگ بازخوانی می شد : دبیرستان فیروزبهرام که وظیفه خطیر آموزش و پرورش مقطع متوسطه آینده سازان جامعه را به عهده دارد و درواقع نقشی تعیین کننده در کیفیت آینده مشاغل و سطح اجتماعی- اقتصادی نسل بعد ایفا می کند، مطرود شده و از مسوولان محترم هیچ توجه و عنایتی که در خور باشد به آن بذل نمی گردد. تالار ایرج و جشنگاه خسروی که به مثابه ویترین جامعه برای رهگذران فقط اهمیت خاصی دارد و در سطح اجتماعی- اقتصادی نسل آینده نقشی مهم ندارد، جزء به جزء و ریز به ریز تحت دخالت و کنجکاوی قرار می گیرد.
دبیرستان فیروزبهرام و همچنین آموزشگاه های رستم آبادیان و جمشید جم تشنه این هستند که فردی به آنها سر بزند و بگوید کمکی احتیاج دارید. تالار ایرج بدون این که درخواست شود مبالغی را از دهشمندان کسب می کند و به درستی آن را صرف زیبایی بیشتر ویترین جامعه می کند که کاملاً هم بجاست اما به جای قدردانی مورد شماتت قرار می گیرد.
هیات مدیره انجمن برای فیروزبهرام هیچ برنامه و تدبیر و تفکری ندارد و کسی به سراغ آن نمی رود که بخواهد آن را ارزیابی کند. تالار ایرج و جشنگاه خسروی مرتب مورد خرده گیری ها و نظارتهای غیرحرفه ای و دخالتهای نابجا قرار می گیرد، از نوع خوراکها بگیرید تا تابلوی تصویر اشوزرتشت.
کاش می شد مانند آن داستان افسانه وار « شاهزاده و گدا » برای یک روز هم که شده منوچهر جاوید کت و شلوار و کراوات به تن به اتاق مدیریت سازمان پذیرایی پا بگذارد و تا نیمه شب مشغول باشد و امید فرهنگ صبح زود با وقار و آراسته از در دبیرستان فیروزبهرام به طرف اتاق مدیریت برود. شاید هیات مدیره آن وقت هیجده نفره به دبیرستان فیروزبهرام لشکر بکشد و به داد مدرسه برسد و در عوض تالار ایرج و جشنگاه خسروی بتواند به حال عادی خود و مطابق سلیقه مشتریانی که از آن استفاده می کنند، درآید و از دخالت و نظارت غیرحرفه ای و بیجا در امان بماند.