اسفند ۱۳۹۰- داشتن نماینده در مجلس فایده هایی دارد؛ درست؛ اما آیا ۴ سال یک بار قرار است جامعه به جان هم بیفتند و سوزن و جوالدوز نصیب هم نمایند تا نامزد مورد علاقه شان به مجلس برود.
یعنی هر کسی می تواندتمام اهداف اجتماعی و مصالح زرتشتیان جهان را فراموش کند و به هر قیمتی هست نامزد مورد علاقه وی به مجلس برود؟
نماینهده مجلس به عنوان وکیل ایرانیان زرتشتی در بدنه حکومت می تواند به حل مشکلات جامعه کمک کند یا موظف است مشکلات را حل نماید؟ اگر عقیده دارید نماینده موظف است مشکلات جامعه را حل کند پس حتماً باید توانایی یافتن راه حل و عملیاتی کردن آن را داشته باشد.
مشکلات ایرانیان زرتشتی را به راحتی می توان دریافت. کافی است با والدین یا دانش آموزان یکی از آموزشگاه های دخترانه زرتشتیان در تهران صحبت کنید. می توانید با مدیر یکی از مدارس فیروزبهرام، رستم آبادیان یا جمشید جم حرف بزنید. می توانید در کادر جستجوی Google عبارت «قصر فیروزه زرتشتیان» را تایپ کنید. کافی است آمار کسانی که کارت عضویت انجمن زرتشتیان تهران را به زبان انگلیسی درخواست می کنند، بپرسید. می توانید به کتابخانه یگانگی سر بزنید و بپرسید چند همکیش برای مطالعه به آن جا می روند. لازم است به کنار دخمه یزد بروید و در حالی که به احترام روانهایی که از آن جا کالبدهای خود را ترک کرده اند می گویید «بر فروهر همه درگذشتگان درود» بروید و با مخزن آب کنار آن عکس یادگاری بگیرید. می شود میانگین سنی همکیشان ساکن کرمان را حساب کرد. می توان در زمان برگزاری یک جشن در شیراز در باغ وقفی نشست و با چند نفر به گفتگو پرداخت و به همچنین در اصفهان و کرج.
همان گونه که دریافتید مهمترین مشکلات ایرانیان زرتشتی مزمن هستند به عبارت دیگر در حدود سی سال است که مشکلات مدارس زرتشتی تهران، زمینهای قصر فیروزه، مهاجرات، میل به تصرف زمینهای اطراف دخمه و فرهنگ کمبود زمان مطالعه افراد جامعه و … ایرانیان زرتشتی را آزار می دهد. در طول این مدت چند نفر با رای شما به مجلس رفته اند؟ چند نفر از آنها پس از پایان دوره نمایندگی به خارج از کشور مهاجرت کرده اند؟ آیا هیچ کدام یک فلوچارت کشیده و به شما گفته که برای فلان مشکل: ۱- باید این کار را کرد. ۲- باید این تصمیم سازی را به انجام رساند. اگر چنین شد ۲ دو حالت پیش می آید …
شما به چه رای می دهید؟ به مدرک تحصیلی، به تیپ و لباس، به قدرت سخنوری، به جسارت، به چه؟ نه! نروید! ادامه بدهید! به چه رای می دهید؟ به همشهری و هم ولایتی رای می دهید. چرا یک بار اعتراض نمی کنید که نامزد گرامی که این همه وقت ما را در سخنرانی و معرفی خود می گیرید چرا به عنوان مثال برنامه دقیق خود را به صورت ریز برای حل یک مشکل به عنوان نمونه نمی گویید.
نماینده مورد نظر شما رای آورده و یک سال است به مجلس می رود:
حالا پس از انتخاب شدن، شما می شنوید که وظیفه نماینده مجلس قانونگذاری ست و اگر کار دیگری هم می کند باید قدرش را دانست و دستش را بوسید. شما به چه رای می دهید؟ به برنامه کامل و جزء به جزء برای حل مشکل یا برای کسی که کت با مارک فلانی به تنش است یا تحصیلات چنانی دارد.
خود شما چرا برنامه ای برای حل یک مشکل ارائه نمی کنید؟ آیا حل یک مشکل اجتماعی به مطالعه قوانین و سوابق و برنامه ریزی احتیاج دارد یا تکیه زدن به صندلی سبز؟ کسی حرف شما را قبول ندارد؟ چرا؟ اگر بدون شتابزدگی ظرف مدتی مثلاً یک تا دو سال به یک مشکل مسلط شوید و برنامه کامل و دقیق و همه شمولی ارائه دهید، دیگر رنگ صندلی شما مهم نخواهد بود. برنامه شما را دیگران هم می بینند و با پیشنهادهای خود کامل می کنند و به یک برنامه اجتماع بدل می شود. لازم نیست برای جمع کردن رای به هر حرف و هر کاری حتی بدون این که علاقه داشته باشید، تن دهید. دندان طمع قدرت را بکنید و دور اندازید. اگر می خواهید برای جامعه کار بکنید، رنگ صندلی مهم نیست؛ لازم است اراده قوی داشته باشید و معنای دلسردی و خستگی را هرگز ندانید. فقط از این بترسید که زندگی شما به پایان برسد و شما کاری برای تازه گردانیدن جهان انجام نداده باشید.
منتظر مطالعه برنامه شما برای حل مشکلات هستیم.