آیا انوشیروان دادگر دوباره زنده می شود؟

مدیران ناکارآمد مدیران موفق را کنار می زنند که دیده شوند
دسامبر 5, 2016

آیا انوشیروان دادگر دوباره زنده می شود؟

اردیبهشت ۱۳۹۰

بررسی وضعیت آموزشگاه های دخترانه زرتشتیان تهران از منظر بیانیه ها و پیمان نامه های فرامرزی(بین المللی) و قانون اساسی کشور
نخست به این نکته باید اشاره کرد که شوربختانه همچنان هیچ کارکرد مفیدی در زمینه ی کوشش برای به دست آوردن حق ایرانیان زرتشتی نسبت به دبستان گیو، راهنمایی گشتاسب و دبیرستان نوشیروان جی تا تا از سوی کسانی که توسط مردم به عنوان مسوولین انتخاب شده اند به تازگی، گزارش نشده است.

این امر باعث  می شود مردم ( یعنی شما که این نوشتار را می خوانید) بیش از پیش سنگینی این وظیفه را بر دوش خود احساس کنند. چنین به نظر می رسد که مسوولین از احقاق حق جامعه ناامید یا ناتوان هستند. آنچه طبق قانون اساسی کشور، بر پایه ی پیمان نامه ( کنوانسیون) فرامرزی ( بین المللی ) حقوق اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد ( که دولت و مجلس ایران رسماً آن را پذیرفته اند و امضا کرده اند) و با استناد به بیانیه ی جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد حق پایه ای جامعه ماست همچنان به علت اتکای مردم به مسوولان ( و عدم توکل مسوولان به مردم جامعه ایرانیان زرتشتی ) از تسلط و اختیار جامعه ایرانیان زرتشتی خارج است.

 

دوم باید توجه کرد که با وجود تلاش برای رسیدن به این حق از طریق مدیران میانی اجرایی، هنوز این گرانقدرها بزرگترین سد در برابر احقاق حقوق اولیه ی جامعه ایرانیان زرتشتی به شمار می آیند. این در  حالی ست که بالاترین مقام اجرایی کشور طی سیزده ماه گذشته دستکم دو بار و توسط دو نفر مورد نامه نگاری الکترونی قرار گرفته اند و در کمال شگفتی و شوربختی هیچ گونه واکنش یا پاسخی از خود نشان نداده اند. از سوی دیگر شوربختانه به سبب مقررات کاغذی موجود مردم به راحتی نمی توانند به مدیران بالاتر اجرایی رسماً دسترسی داشته باشند و آنها به طور معمول همه چیز را دوباره به مدیران میانی می سپارند و باز هم …

 

اما در این میان، شما و من به عنوان مردمی که صاحب این حق هستیم از حقوق پایه ی خود که طبق قانون اساسی کشور و پیمان نامه و بیانیه سازمان ملل متحد مورد تایید و تاکید قرار دارد، نمی توانیم چشم پوشی کنیم؛ بنیان هایی که پدران و مادران شما و من سالها برای رسیدن به آن از جان و مال خود گذشته اند و با امید زیاد آن را به دست ما سپرده اند. می دانم که شاید برخی به شما درباره ی قرارداد و وقف نامه و چند کاغذ که حتی در حد قانون جاری کشوری هم قابل پذیرش نیست هنوز هم می خواهند این حق را از ما سلب کنند ولی توجه شما را به ماده ی هشت بیانیه ی جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد جلب می کنم:

 

هر کس حق دارد در برابر اعمالی که ناقض حقوق بنیادینی باشد که قانون اساسی یا قوانین دیگر برای او مقرر داشته است به دادگاه های صلاحیت دار ملی مراجعه و جبران کامل آن را خواستار شود.

 

ماده ی هیجده همین بیانیه بر حق آزادی مذهب و تعلیمات مذهبی اشاره دارد و ماده ی بیست و دو اشاره دارد که لازمه ی حفظ کرامت و رشد آزاد شخصیت افراد جامعه توجه به حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اوست ( که در پیمان نامه ی مربوطه به طور کامل شرح داده شده است). در ماده ی بیست و ششم اشاره    می شود که پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش در مورد فرزند خود آزادند و اولویت دارند. ماده ی بیست و هشت به صراحت اعلام می کند که تک تک افراد جامعه حق دارند خواستار برقراری و اجرای نظم و قوانین مدنی و فرامرزی ( بین المللی ) شوند که در آن تحقق همه حقوق مقرر در این بیانیه به طور کامل میسر شود و شاید بزرگترین و مهمترین اندیشه در ماده ی آخر باشد

 

هیچ یک از مقررات این بیانیه نباید به نحوی تفسیر شود که متضمن ایجاد حقی برای دولت گردد که به استناد آن بتواند در فعالیتی وارد شود یا دست به اقدامی بزند که هدف آن پایمال کردن یکی از حقوق مقرر در این اعلامیه باشد.

 

در بخش سوم پیمان نامه فرامرزی حقوق اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد که به عنوان پیوست اجرایی تر و دقیق تری از بیانیه ی جهانی حقوق بشر آماده شده و توسط بسیاری از دولتها و پارلمانها از جمله دولت و مجلس ایران پذیرفته و امضا شده است چنین می خوانیم :« آموزش و پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان باید مطابق معتقدات شخصی والدین یا سرپرستان آنان تامین گردد.» در ادامه ی همین بخش آمده: « هیچ یک از مقررات این ماده نباید به نحوی تفسیر گردد که با آزادی افراد و اشخاص حقوقی به ایجاد و اداره ی موسسات آموزشی اخلال نماید »

 

در قانون اساسی ایران هم در چندین ماده بر حقوق مساوی و کامل و ازادی تعلیمات دینی ایرانیان زرتشتی تاکید شده است.

 

آیا در دبستانی که پاک کردن نماد ملی « فروهر» از روی دیوار تالار اجتماعات، به بهانه ی این که نشان دینی زرتشتیان است، مدیریت می شود، می توان دم از آزادی تعلیمات دینی در همه سطوح و جنبه ها زد؟ آیا در آموزشگاه هایی که اجازه ی هماهنگی و ارتقای مدیریت نظام مند آموزشی برای افزایش کیفیت داده نمی شود تا مبادا شمار دانش آموزان زرتشتی آن افزایش یابد، می توان چشم داشت که اجازه ی تعلیمات آزاد دینی با شرایط عمومی مساوی با مدارس سایر هموطنان میسر شود؟ بگذریم از پایه گذاری مدرسه قرآن و تکذیب همزمان آن!!!

 

به هر حال در یک تلاش مردمی برای احقاق حق پایه ی ایرانیان زرتشتی، به ویژه دانش آموزان دختر زرتشتی ساکن تهران، در حال برنامه ریزی جامعی برای استفاده از همه توان و امکانات موجود در ایران و جهان هستیم: برای این که بتوانیم از نظرات و حمایت های همه ی مردم استفاده نماییم، خواهش می کنیم نظرات خود را بنویسید.

 

نمی دانم اگر ارباب رستم گیو زنده بود آیا باز هم حاضر می شد برای اهالی خوب روستای کوهان شهرستان دماوند مسجد و راه شوسه بسازد ولی ببیند دبستانی که او دهش کرده حتی نمی تواند نگاره ی فروهر را بر دیوار داشته باشد؟ مطمئن هستم که او به قدری بزرگوار بود که باز هم این کارها را می کرد. پس شما و من هم با احترام به همه هم میهنان و انسانها حتی کسانی که بی پرده با نشانه های ایرانی و به ویژه زرتشتی ستیز دارند، با تکیه بر قانون و دادگستری ذاتی مسوولان کشوری و جهانی به حق خود می رسیم.

 

قسمتهایی از این نوشته از کتاب زیر گرفته شده است:
در خانه اگر کسی است، نوشته محمد علی موحد ، نشر کارنامه، ۱۳۸۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *